◕‿◕❤دست نوشته های دختری که من باشم❤◕‿◕

نشسته بودیم هوش سیاه میدیدیم.......تیتراژ که رفت بالا یه خرده به اسما نگاه کردم رو کردم به بابام می گم:بابا بابک تو این فیلمه کی بود؟

بابا:هنوز نیومده.....

رفتم اتاق فکر(دستشویی گلاب به روتون)یادم اومد بابک کیه.....

برگشتم تو اتاق به بابام میگم بابا بابک همون بود که کامی(کامران)منفجرش کرد دیگه.....

بابام:اِوا........یادم نبود.....

من:می رفتی اتاق فکر یادت میومد کیه.......من هی میگم اینجا(اشاره به دستشویی)اتاق فکره شما باور نمی کنید.....

بابام.........:ا

من..........:))))))))

مامانم..........:ا

هوش سیاه........:ا

دستشویی(گلاب به روتون)............:))))))))))))

نظر بابام:این دختره من دارم؟؟؟؟؟؟؟(تغییر یافته فک و فامیله داریم؟؟؟؟؟؟؟؟)


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 2 مرداد 1392برچسب:دستشویی,هوش سیاه,اتاق فکر,بابک,اسم,کامران, :: 1:6 :: توسط : m-sh

یه روز نشسته بودم هوش سیاه می دیدم زنگ خونمونو زدن.....نگام به تلویزیون درو باز کردم و برگشتم دوباره سر جام نشستم.....بابای بیچارم پاشد بره ببینه کیه؟بعد از نیم ساعت فیلمه تموم شد...برگشتم دیدم مامان بزرگم نشسته با مامان و بابام حرف میزنه.....

من:اوا....سلام.......کی اومدی؟؟؟؟!!!

بابام:همون موقع که درو باز کردی.....

من:اِ.........من نفهمیدم.....

مامان بزرگم.....:ا

من.....:)))))))))

بابام......:ا

مامانم........:ا

هوش سیاه........:ا

نظر مامان بزرگم:فک و فامیله داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 1 مرداد 1392برچسب:فک و فامیله داریم؟؟؟؟؟؟؟؟,مهمونی,هوش سیاه,دانلود آهنگ,آلبوم,رضا رویگری,مامان بزرگ, :: 23:57 :: توسط : m-sh

سلام دوستای گلم....خوبین؟خوشین؟نظر میدین؟بابا دوتا نظر درباره این فک و فامیله عتیقه مون بدید.....

جمعه بود و طبق معمول خونه مامان بزرگه بودیم......عموم هم اونجا زندگی می کنه....البته موقت تا خونه خودشون درست بشه....دیدم نمیشه تو این بازار شام فیلم دید از عموم اجازه گرفتم با پسر عموم جیم زدم خونشون فیلم ببینیم.....تلویزیون هنوز روشن نشده بود در زدن......درو باز کردیم دخی عمه پرید تو....تلویزیون روشن شد و منتظر شروع قسمت آخر هوش سیاه بودیم......بعد دودقیقه صدا بابام از تو حیاط اومد که به پسر عمه کوشولوم و دخترِِِِِ ِ دختر عمم(کوشولوئه)گفت:طبقه بالا دارن فیلم می بینن.....ما زنگ زدیم به بابامون که مثلا کسی نفهمه دارم باهاش حرف میزنم و میگم این کوشولوها رو بپیچونه.....تا دوتا بوق خورد کل فامیل فهمیدن من زنگ زدم بابام.....باباهم بابا های قدیم.....اومدن در زدن ما هم از روی ناچاری درو باز کردیم و تهدید کردیم کسی وسط فیلم حرف بزنه بیرونش می کنیم.......قبول کردن.....فیلم شروع شد و ما نشستیم ببینیم....دو دقیقه نگذشته بود صدا حرف زدنشون اومد....ما تا آخر فیلم داشتیم اینا رو ساکت می کردیم.....تیتراژ فیلم که اومد و نوشته بود(و.......)گفتم:آخجون هوش سیاه سه هم می خوان بسازن....تا اینو گفتم خونه پکید از صدای جیغشون.....ساکت که شدن گفتم:چرا جیغ زدین؟

دخی عمه:از خوشحالی.....

من:مگه فیلمشو میدیدید؟؟؟؟؟

همه باهم:نه.....

من.....:ا

اونا....:)))))))))))))

یعنی جیغشون از خوشحالی بابت چی بود خدا می دونه......

فک و فامیله داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 1 مرداد 1392برچسب:هوش سیاه,قسمت آخر,جیغ,مهدی احمدوند,دانلود آهنگ,بگو من کجام,فک و فامیله داریم؟؟؟؟, :: 17:14 :: توسط : m-sh

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد

درباره وبلاگ
بار خدایا… از کوی تو بیرون نرود پای خیالم.. نکند فرق به حالم.. چه برانی چه بخوانی، چه به اوجم برسانی، چه به خاکم بکشانی.. نه من آنم که برنجم، نه تو آنی که برانی
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دست نوشته های دختری که من باشم....!!!!! و آدرس man-to-zendegi-love.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 47
بازدید دیروز : 38
بازدید هفته : 47
بازدید ماه : 3807
بازدید کل : 188712
تعداد مطالب : 355
تعداد نظرات : 254
تعداد آنلاین : 1



داستان روزانه